loading...
مجله اینترنتی صبح تازه
سجاد بازدید : 93 دوشنبه 31 تیر 1392 نظرات (0)

اس ام اس عاشقانه

 

امشب که محتاج توام جای تو خالی است
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست.
..........................................
نقش چشمان خمارت ، چه کشیدن دارد
سایه ساران دو زلفت ، چه لمیدن دارد
آن قدر خوب و ملیحی که به یک جرعه نگاه
حس مستی لبت طعم چشیدن دارد.
..........................................
بدون که همیشه چشم انتظارم ، بدون که تو خیالتم تنها نیستی
بدون که یه جایی یه کسی همه ی دنیاش تو هستی
اینو بدون که با فاصله ها هرگز کمرنگ نمی شی.
..........................................
چقدر دزدیدن نگاه تو
از چشمان تو
لذت بخش است
گویی تیله ای
از چشمم به دلم می افتد ،
بانو
با مردی که تیله های
بسیار دارد ،
می آیی ؟
..........................................
عشق یعنی پاک ماندن بسیار
آب ماندن در مسیر انجماد
در حقیقت عشق یعنی سادگی
در کمال برتری ، افتادگی.
..........................................
خنده بهترین اسلحه جنگ با زندگیه
امیدوارم همیشه مسلح باشی عشقم.
..........................................
اگر در معرفت یکتا نبودی دلم بیهوده رسوایت نمی شد.
..........................................
قطره های باران شیشه ها را شست
از دل تنگ من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟
..........................................

جان تو را می خواند
رازش چه کس می داند
حوری عشق من
نازش به گل می ماند.
..........................................
افسار دلم دست خدا بود چنین شد ...
ای وای اگر دست خودم بود چه می شد ؟
مقصود دلم مهر و وفا بود چنین گشت ...
گر مقصود دلم جور و جفا بود چه می شد ؟
..........................................
آسمونی یا زمینی هرچی هستی نازنینی
تو قلب کوچک من هنوزم عزیزترینی.
..........................................
تو گفتی تا شقایق هست زندگی باید کرد ...
شقایق هست تو نیستی ، چه باید کرد ؟
..........................................
زندگی آنقدر ارزش دارد که به خاطر آن از همه هستی خود مایه بگذاریم
تا قصری باشکوه از مهربانی ، محبت ، عشق و دوستی بنا کنیم
و زندگی آنقدر بی ارزش است که نباید به خاطر آن دلی را بیازاریم
و برای رسیدن به قله های فانی دنیا دست به هر کاری بزنیم.
..........................................
در هر رفتنی رسیدنی نیست
ولی برای رسیدن راهی جز رفتن نیست.
..........................................
سراغ کلبه ی ما را کسی جز غم نمی گیرد
خوشا روزی که غم گم کند ویرانه ی ما را.
..........................................
هر خاطره زخمیست که من یاد تو باشم
هر یاد تو دردیست که بیمار تو باشم.
..........................................
فقط بیا
می خواهم تا سحر به چشمان زیبایت خیره بمانم
همین کافی است
برای آرامش قلب بی قرارم
تو فقط بیا.
..........................................
شیشه می شکند و زندگی می آید تا به ما بگوید تنها محبت ماندنیست
پس دوستت دارم چه شیشه باشم چه اسیر سرنوشت.
..........................................
بگذار عشق خاصیت تو باشد
نه رابطه ی خاص تو با کسی ...
..........................................
سیلی واقعیت رو درست اون وقتی می خوری که وسط زیباترین رؤیا هستی.
..........................................
مسافر کناری ام که پیاده شد ،
پنجره ای گیرم آمد باقی مسیر را گریستم ...
..........................................
مرد نیستم اما
حرفم یکی است
" تو "
..........................................
اگر بتوانی دیگری را همانطور که هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی
عشق تو واقعی است.
..........................................
تو با من بازی می کنی من با تو عاشقی
و دیگران را ببین که چگونه محو تماشای این بازی عاشقانه اند.
..........................................
این دل بی صاحب‌ مانده
خانه کلنگی شده است انگار
اجاره نمی رود دیگر
بیا بکوبیم ، از نو بسازیم.
..........................................
فقط لطفا قلبم را ندزدید
من عاشق نمی شوم
حتی به قیمت پوسیدن.
..........................................
بد بیاری مال وقتیه که بد ، بی یاری ...
..........................................
من دلم گرفته
هر چه می روم نمی رسم
رد پای دوست
کوچه باغ عشق
سایبان زندگی کجاست ؟
..........................................
گاهی دلم به اندازه ی یک مجلس ختم می گیرد
حتی اگر تمام خیابان ها را آذین بسته باشند.
..........................................
هرکه مرا می‌بیند عاشق تو می‌شود
از چشم‌هایم به خانه‌ی دلم برو.
..........................................
من یاد خوش دوست به دنیا ندهم
لبخند خوشش به حور رعنا ندهم
گر یاد کند مرا هرازگاهی چند
گرد رخ وی به چشم بینا ندهم.
..........................................
عشق بازی کار فرهاد است و بس
دل به شیرین داد و دیگر هیچکس
مهر امروزی فریبی بیش نیست
مانده ام حیران که اصل عشق چیست ؟
..........................................
تو را خدا نمی‌خواهد که برگردی
وگرنه آمدن نه بال می‌خواهد نه کفش و عصای آهنین.
..........................................
گیسوهات را بگو
دست از سر باد بردارند
دارد به کوه می زند خودش را.

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 38
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 41
  • بازدید ماه : 40
  • بازدید سال : 738
  • بازدید کلی : 6,966